" یه روزایی حس می کنم پشت من / همه شهر می گرده دنبال تو "
یه حس دوگانه دارم که اصلا دوسش ندارم ! همیشه همین طور بوده .. حالم خوش نیست .. از اون همه حس قشنگ ، الان ، فقط یه دل آشوبه ی نازک مونده و یه .. .. .. .. .
* تازه دلیل اون همه دل آشوبه ی صبح رو فهمیدم .. قربوبت بشم که بعد این همه خوشحالی ، چیزی جز درد نداری .. کاش زودتر خوب شی .. کاش زودتر صدات ، صدای خندون و شیطون همیشگی شه و من کلی ی ی ی ی ی سر به سرت بذارم و بگم دکتر جون_ نازک نارنجی .. زود خوب شو .. زود .. این لحظه های آروم و کشدار دارن کلافه ام می کنن .. دلم شادی می خواد .. دلم هیجان می خواد .. بدو زود خوب شو قربون مظلومیت تخست بشم من آخه ه ه ه ه ه ه ه ه ...