قاچ هایی از زندگی

'' برای توانستن - باید - همه با هم آواز بخوانیم ''

قاچ هایی از زندگی

'' برای توانستن - باید - همه با هم آواز بخوانیم ''

7

هنوز که هنوزه .. از شنیدن ِ ش .. ذوق می کنم .. هنوز که هنوزه .. وقتی با تمامی احساسی که وجود داره داد می زنه .. یو آر د ِ وان .. یو آر مای نامبر وان .. هنوز که هنوزه .. ذوق می کنم .. پر می شم از همه ی حس های خوب و شیرین .. دیدی چه حسی داره .. یه حس خواستن عجیب ..آره .. هنوزه که هنوزه .. وقتی باورت می شه که یه نفر نامبر وان ِ تواه .. پر می شی از یه حس .. یه حس ملموس و خواستنی .. می دونم قشنگه .. اونقدر قشنگ که دلت بخواد عاشق شی .. و دلت هوس مولانا بودن بکنه .. اونقدری نزدیک که دلت مهمونی باد و بارون بخواد .. فقط و فقط .. واسه یه حس .. یه حس ناب جاودانه .. حسی که حاضری به خاطرش حتی یک عمر .. صبر کنی .. اون هم چه صبری .. صبر جمیل .. !

 

* این روزا ، وقتی حضورت رو مثل کوه پیشتم حس می کنم .. قدرتمند می شم .. آخ که چقدر تو خوبی .. چقدر تو ماهی آخه خدا ! می دونم که می دونی .. از وقتی کارهام رو بهت سپردم .. بهترین رو برام رقم زدی .. ازت ممنون .. خدای صورتی ِ ناز !

 

** مدیون تو بودن .. یعنی بی نیازی از کل عالم و آدم .. ! و همین خودش میشه معجزه ..

 

نظرات 2 + ارسال نظر
جواد 1387/02/19 ساعت 03:20 ب.ظ http://without.blogsky.com

سلام

عجیـــــــــــــــــــــــب با این پستی که نوشتین حال کردم :) واقعا خوشحال شدم این پست رو خوندم :)

خدا ، کسیه که صلاح کار مارو خوب می دونه ... ما باید صبر داشته باشیم


همیشه صبور باشی و بهاری
که خدا صبر کنندگان رو دوست می داره

یک زن 1387/02/20 ساعت 12:26 ق.ظ

http://sinbanooo.persianblog.ir/انی ادرس جدید باور کن خیلی خوشحالم که دوستایی مثل شما دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد